عاشقانه

مال وبلاگ خاکی هاست  در پست اذنم بده صدا بزنم وای مـــــــــــادرم

با سلام به همگی 

حالا قصه این تصاویر زیبا 

1- در ادامه تصاویر قشنگی بود که دوست خوبی تو تلگرام تحت عنوان درسهای زندگی گذاشته بود.....

2-  اما درس این آیه خیلی قشنگه هفته پیش تو دوره تربیت مربی نهج البلاغه (به رشته من نمی خوره و من یک مربی روان پرستاری ام) استاد اسکندری (از شاگردان مرحوم استاد عین صاد) فرمودند در تفسیر این آیه قشنگ گفته شده این گنجی که خدا دستور حفظش رو به حضرت خضر با ساختن دیوار می ده به خاطر پدر صالحی که  جد هفتادم این نوجوانها بوده است .... خیلی قشنگه اینکه خدا فراموشکار نیست ..... 

3- تصویر سوم رو به مناسبت ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها در وبلاگ سردار هور مال بسیجی گمنامه تو این آدرس اگه خواستید برا دسک تاب کامپیوترتون ... قشنگه 

4- هفته بعد در مورد قشنگترین لبخندهای خدای 1394 انشاالله خواهم نوشت 

5- فراخوان : دوستان شما هم قشنگترین لبخندهای خدای 1394 بنویسید ..... 

توضیح: 1- زمانایی که خدا توفیق داده بود که پای صحبت دوستان شهدا می نشستم یادمه یکی شون تعریف می کرد که دم انتخابات انقدر جبهه ها خلوت می شد که بچه ها مجبور می شدند تو خط این ور و اون ور بدوند تا دشمن نفهمه خط خالی از نیرو شده 

2- نمی دانم اونایی که اون زمان کاندید  می شدند، حالا چه انتخاب می شدند و چه انتخاب نمی شدند قدر اون دویدنها و جون دادنها را دانستند....

3- امروز هم شهدایی به اسم شهدای مدافع حرم دارند می جنگن که این روزها اخبار داغ انتخابات و رقابتهای سالم و گاه ناسالم رو می تونیم بشنویم در حالی که دور و ورمون هر روز حمام خون راه می افته 

4- بیایید همه مون فراموش نکنیم امنیت اون روزامون و این روزامون رو مدیون کیاییم و تو هیاهوی شهر و رقابتهای ناسالمش گم نشویم .... انشاالله 

با سلام اولا روز تولد بانوی بزرگ اسلام و ادامه دهنده راه امام حسین ع و زنده نگهدارنده اسلام مبارک 

این دو تا پیام به نظرم بسیار زیبا بود:

هر دختری که دختر زهرا نمی شود / هر بانویی که زینب کبرا نمی شود/ دار و ندار حضرت حیدر، مجلله/ جز تو کسی که زینت بابا نمی شود

مسیحی گفت ؛ولنتاین روز عشق است /بگفتم عشق ، بانوی دمشق است

و اما بریم سر اصل مطلب امروز دارم ص 314 عاشقانه های خدای مهربان رو حفظ می کنم این آیه آی با روحم بازی می کنه 

اینکه این رو به منم گفته ؟ منم برا خودش ساخته؟ اگه آره من قراره چی کار کنم؟ با کدوم فرعون بجنگم ؟ اگه نه چرا؟ (گرچه قبول ندارم من رو نگفته باشه ها) 

بعد بجز این باز با روحم بازی می کنه که خدا آتش هدایت وسط بر و بیابان بهش می ده و بعد داشته هاش رو مثل عصا و ید بیضا رو یادآوری می کنه بعد ازش می خواد بره سراغ فرعون بعد موسی شروع می کنه به درخواست .... و یه کم زبانم لال ترسیدن و درخواست کردن و بعد خدا می گه هر چی خواستی بهت دادم و قبلن هم حواسم بهت بود که ......

 و باز من فکر می کنم مگه خدای من رب من (آی با ربی که انبیا خدا رو خطاب کردن چقدر کیف کردم) کم حواسش به من بوده ..... چرا من حواسم نیست 

بعد می رم برا مرور جز هفت و  خواسته های زیادی که دارند از ربت (چقدر از این غریبی دلم می گیره انگاری می میرن بگن ربمان ربنا) مائده آسمانی بخواه که بخوریم (ای کارد بخوره به شکمتون ) که به یقین برسیم و.....

خدای من رب من چقدر بین این دو خواسته فرق است .... رب من ربی به حق امروز که از هر سمتش نگاه کنیم  به این عبد حقیرت هم بگو من تو رو برای خودم ساختم 

پی نوشت دلم برای آن مرد و حرفهای قشنگش در مورد انسان که بد تعبیر شد تنگ می شود

پی نوشت از عرفان عزیز برای این قالب ممنون قالب جدیدم مبارک 

خب شب بخیر