روزنوشت قرآنی 6: من هم؟؟ چرا آره؟؟ چرا نه؟؟
با سلام اولا روز تولد بانوی بزرگ اسلام و ادامه دهنده راه امام حسین ع و زنده نگهدارنده اسلام مبارک
این دو تا پیام به نظرم بسیار زیبا بود:
هر دختری که دختر زهرا نمی شود / هر بانویی که زینب کبرا نمی شود/ دار و ندار حضرت حیدر، مجلله/ جز تو کسی که زینت بابا نمی شود
مسیحی گفت ؛ولنتاین روز عشق است /بگفتم عشق ، بانوی دمشق است
و اما بریم سر اصل مطلب امروز دارم ص 314 عاشقانه های خدای مهربان رو حفظ می کنم این آیه آی با روحم بازی می کنه
اینکه این رو به منم گفته ؟ منم برا خودش ساخته؟ اگه آره من قراره چی کار کنم؟ با کدوم فرعون بجنگم ؟ اگه نه چرا؟ (گرچه قبول ندارم من رو نگفته باشه ها)
بعد بجز این باز با روحم بازی می کنه که خدا آتش هدایت وسط بر و بیابان بهش می ده و بعد داشته هاش رو مثل عصا و ید بیضا رو یادآوری می کنه بعد ازش می خواد بره سراغ فرعون بعد موسی شروع می کنه به درخواست .... و یه کم زبانم لال ترسیدن و درخواست کردن و بعد خدا می گه هر چی خواستی بهت دادم و قبلن هم حواسم بهت بود که ......
و باز من فکر می کنم مگه خدای من رب من (آی با ربی که انبیا خدا رو خطاب کردن چقدر کیف کردم) کم حواسش به من بوده ..... چرا من حواسم نیست
بعد می رم برا مرور جز هفت و خواسته های زیادی که دارند از ربت (چقدر از این غریبی دلم می گیره انگاری می میرن بگن ربمان ربنا) مائده آسمانی بخواه که بخوریم (ای کارد بخوره به شکمتون ) که به یقین برسیم و.....
خدای من رب من چقدر بین این دو خواسته فرق است .... رب من ربی به حق امروز که از هر سمتش نگاه کنیم به این عبد حقیرت هم بگو من تو رو برای خودم ساختم
پی نوشت دلم برای آن مرد و حرفهای قشنگش در مورد انسان که بد تعبیر شد تنگ می شود
پی نوشت از عرفان عزیز برای این قالب ممنون قالب جدیدم مبارک
خب شب بخیر