۰۵ بهمن ۱۵:۱۳
شما رو نمیدونم.... ولی من از این دو تصویر خوشم اومد چون اینو بهمون میگه که اگه همه نگرانیها و دغدغه هامون رو دست خودش بسپاریم، به بهترین نحو حلشون میکنه... همیشه ثابت کرده...
۲۳ دی ۱۷:۰۹
روزگاری داشت نا هموار و سخت
هم پسر، هم دخترش بیمار بود
هم بلای فقرو هم تیمار بود
این دوا می خواستی آن یک پزشک
این غذایش آه بودی آن سرشک
این عسل می خواست آن یک شوربا
این لحافش پاره بود آن یک قبا
روزها می رفت بر بازارو کوی
نان طلب می کردو می بردآبروی
دست بر هر خودپرستی می گشود
تا پشیزی بر پشیزی می فزود
هر امیری را روان می شد ز پی
تا مگر پیراهنی بخشد بوی
شب بسوی خانه می آمد زبون
قالب از نیرو تهی دل پرز خون
روز سایل بود و شب بیمار دار
روز از مردم شب از خود شرمسار
صبحگاهی رفت و از اهل کرم
کس ندادش نه پشیزو نه درم
از دری می رفت حیران بر دری
رهنورد اما نه پایی نه سری
ناشمرده برزن و کویی نماند
دیگرش پای تکاپویی نماند
درهمی در دست و در دامن نداشت
ساز و برگ خانه برگشتن نداشت
رفت سوی اسیا هنگام شام
گندمش بخشید دهقان یک دو جام
زد گره در دامن آن گندم فقیر
شد روان و گفت کای حی قدیر
گر تو پیش آری به فضل خویش دست
برگشایی هر گره کایام بست
چون کنم یا رب در این فصل شتا
من علیل و کودکانم ناشتا
می خرید این گندم ار یکجای کس
هم عسل زان می خریدم هم عدس
آن عدس در شور با می ریختم
وان عسل با آب می آمیختم
درد اگر باشد یکی دارو یکی است
جان فدای آنکه درد او یکیست
بس گره بگشوده ای از هر قبیل
این گره را نیز بگشای ای جلیل
این دعا می کرد و می پیمود راه
ناگه افتادش به پیش پا نگاه
دید گفتارش فساد انگیخته
وان گره بگشوده گندم ریخته
بانگ برزد کای خدای دادگر
چون تو دانایی نمی داند مگر
سال ها نرد خدایی باختی
این گره را زان گره نشناختی
این چه کار است ای خدای شهرو ده
فرق ها بود این گره را زان گره
چون نمی بیند چو تو بیننده ای؟
کاین گره را بگشاید بنده ای
تا که بر دست تو دادم کار را
ناشتا بگذاشتی بیمار را
هرچه در غربال دیدی بیختی
هم عسل ،هم شوربا را ریختی
من ترا کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره را بگشای و گندم را بریز
ابلهی کردم که گفتم ای خدای
گر توانی این گره را بگشای
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود
من خداوندی ندیدم زین نمط
یک گره بگشودی آن هم غلط
لغرض برگشت مسکین دردناک
تا مگر بر چیند آن گندم ز خاک
چون برای جستجو خم کرد سر
دید افتاده یکی همیان زر
سجده کرد و گفت ای رب ودود
من چه دانستم ترا حکمت چه بود
هر بلایی کز تو آید رحمتی است
هر که را فقری دهی آن دولتی است
تو بسی زاندیشه برتر بوده ای
هر چه فرمان است خود فرموده ای
زان به تاریکی گذاری بنده را
تا ببیند آن رخ تابنده را
تیشه زان بر هر رگ و بندم زنند
تا که با لطف تو پیوندم زنند
گر کسی را از تو دردی شد نصیب
هم سر انجامش تو گردیدی طبیب
هر که مسکین و پریشان تو بود
خود نمی دانست و مهمان تو بود
رزق زان معنی ندادندم خسان
تا ترا دانم پناه بی کسان
ناتوانی زان دهی بر تندرست
تا بداند کانچه دارد زان توست
زان به درها بردی این درویش را
تا که بشناسد خدای خویش را
اندر این پستی قضایم زان فکند
تا ترا جویم، ترا خوانم بلند
من به مردم داشتم روی نیاز
گرچه روز و شب در حق بود باز
من بسی دیدم خداوندان مال
تو کریمی ای خدای ذوالجلال
بر در دونان چو افتادم ز پای
هم تو دستم را گرفتی ای خدای
گندمم را ریختی تا زر دهی
رشته ام بردی که تا گوهر دهی
در تو پروین نیست فکرو عقل و هوش
ورنه دیگ حق نمی افتد ز جوش
۲۳ دی ۱۶:۴۷
چون وقتی آدم بنده واقعی خدا بشه مسلما علاقه و نیاز شدیدی به انجام کار خیر پیدا میکنه
-
مقاله : چگونه با قضاوت عجولانه خود مقابله کنیم
-
محرم آمد السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
-
بازخوانی داستان اذان نیمه شب
-
پدر چه خبر؟ خدا ادبت می کنه ؟ یا ....
-
داستان حضرت علی علیه السلام و تنور پیرزن
-
آیا خواهند فهمید؟
-
باز خوانی مفاد آتش بس امام حسن علیه السلام با معاویه
-
بررسی افک در قرآن و بیان موارد تاریخی از آن از استاد دکتر لسانی
-
وبلاگی که حذف کرده بودم بعدا آدرسش نیز ناجوانمردانه و فوری اشغال شده بود را یافتم
-
آهنگ زیبای ایتالیایی آزادی (Liberta) اجرای مشترک آلبانو و رومینا - ترجمه متن شعر
-
آهنگ زیبای ایتالیایی آزادی (Liberta) اجرای مشترک آلبانو و رومینا - ترجمه متن شعر
-
داستان حضرت علی علیه السلام و تنور پیرزن
-
روزنوشت قرانی 7: خدای من می خوانمت ای نزدیکتر از رگ گردن به من
-
وقتی بلاگفا لج آدم رو در می اره
-
قربون خدا برم
-
پستی از وبلاگ حذف شده ام که خیلی دوست داشتم :مسیر بی انتها، خدا، عشق
-
روز نوشت قرآنی 3: نماز والدین
-
روز نوشت 7: ختم برای رفع اضطرار
-
روز نوشت 3: گرفته یار
-
روز نوشت 1 : خانم دکتر سیده زهرا بطحایی
-
خرداد ۱۴۰۰ ( ۱ )
-
شهریور ۱۳۹۶ ( ۱ )
-
مرداد ۱۳۹۶ ( ۱ )
-
تیر ۱۳۹۶ ( ۲ )
-
خرداد ۱۳۹۶ ( ۶ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۴ )
-
فروردين ۱۳۹۶ ( ۱ )
-
اسفند ۱۳۹۵ ( ۱ )
-
بهمن ۱۳۹۵ ( ۴ )
-
دی ۱۳۹۵ ( ۴ )
-
آذر ۱۳۹۵ ( ۱ )
-
مهر ۱۳۹۵ ( ۳ )
-
شهریور ۱۳۹۵ ( ۲ )
-
مرداد ۱۳۹۵ ( ۳ )
-
تیر ۱۳۹۵ ( ۵ )
-
خرداد ۱۳۹۵ ( ۴ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۵ )
-
فروردين ۱۳۹۵ ( ۵ )
-
اسفند ۱۳۹۴ ( ۵ )
-
بهمن ۱۳۹۴ ( ۱۰ )
-
دی ۱۳۹۴ ( ۱۰ )
-
آذر ۱۳۹۴ ( ۲ )
-
آبان ۱۳۹۴ ( ۴ )
-
مهر ۱۳۹۴ ( ۴ )
-
شهریور ۱۳۹۴ ( ۲ )
-
مرداد ۱۳۹۴ ( ۶ )
-
تیر ۱۳۹۴ ( ۳ )
-
خرداد ۱۳۹۴ ( ۴ )
-
امام خمینی
-
امام خامنه ای
-
آن مرد
-
پایگاه اطلاع رسانی دولت
-
نخل و زیتون
-
نخل و زیتون
-
نخل و زیتون
-
ناجی انسانیت
-
دولت بهار
-
سایت چشم انداز مطالعات قرآنی لیله القدر
-
لب المیزان
-
با مردم، برای مردم، تا پیروزی
-
با مردم، برای مردم، تا بهار
-
گروه فرهنگی سردار هور
-
محمد رضا سرو دلیر
-
یا صاحب الزمان بیا
-
مذاکرات
-
عین لام
-
مؤسسه فرهنگی هنری لیلة القدر
-
به نام خالق عشق
-
دکتر سوزنچی
-
کانون دخترانه تسنیم
-
شهید سیامک دولتی
-
حرف دل
-
شعرها و تک بیت های ناب
-
جاودانگی
-
جملات بسیار زیبا
-
روضه های ما
-
جملات زیبا گیله مرد
-
گلهای داوودی
-
بازدید مجازی باغ موزه دفاع مقدس
-
مبشر بهاران
-
جاودانه ها
-
وبلاگ رسمی شاعر و ترانه سرای جوان محسن جامعی
-
فیزیک برای زندگی
-
حیران اطوار خودم
-
00:00
-
آنلاین
-
پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج سازندگی
-
آوای لارستان
-
خط شکن ها
-
غواصلار
-
کوسه لو ، بالا بهشت (بهشت کوچک)
-
کمپین سراسری پیگیری تصویب لایحه حمایت از حقوق معلولین
-
علی نورایی
-
لبخندا خدا (وبلاگ خودم)
-
قشنگترین لبخندهای خدایم (باز وبلاگ خودم)
-
به زودی منتشر می شود
-
پدر په خبر؟ خدا ادبت می کند؟ یا ....
-
نامه هل من ناصر ینصرنی دکتر احمدی نژاد به ملت شریف ایران
-
اولین واریزی من به حساب دکتر عزیزم تو دنیای یتیمی
-
یک مقاله بسیار خواندنی
-
حنای ولایت پذیری که از اول هم رنگ نداشت
-
کانال سخنرانیهای دکتر احمدی نژاد + فایل صوتی
-
زان یار دلنوازم (همه چی در مورد دکتر محمود احمدی نژاد)
-
صدای مهر و عدالت
-
الرجال قوامون علی النسا .....
-
پیوندهای دولت بهار
-
گیشه مطبوعات دولت بهار
-
منجی سلطه گر ( قسمت 14 و آخر)
-
دعای رضیت بالله ربا و بمحمد(ص) نبیا ...
-
دعای انت السلام و منک السلام
-
وصیت نامه سردار شهید صادق مزدستان
-
درگذرتابوتها، ماندگان زخجلت درپناه دیوارها پنهان میشوند